زندگینامه شهید دکتر بهشتی

وی برای تسلط بر زبان انگلیسی با یک استاد خارجی به فراگیری زبان پرداخت و برای تامین هزینه خود تدریس می‌نمود.در سال ۱۳۳۰ از دانشگاه فارغ التحصیل شده و برای ادامه تحصیل به قم برگشت و در دبیرستان حکیم نظامی قم به تدریس زبان انگلیسی مشغول شد.از سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۳۵ بیشتر به کارفلسفی می‌پرداخت و به درس اسفار و شفاء استاد علامه طباطبائی می‌رفت. در مدت پنج سال شب های پنجشنبه و جمعه با عده ای از بزرگان همچون مرحوم استاد مطهری و عده دیگری جلسه بحث پرشور و سازنده ای داشتند که حاصل آن بصورت متن کتاب روش رئالیسم تنظیم و منتشر شد. در اعتصابات ۲۶ تا ۳۰ تیر ۱۳۳۱ فعالیت داشت و شاید اولین یا دومین سخنرانی در جمع اعتصاب کنندگان در اصفهان که در ساختمان تلگراف‌خانه بود را انجام داد.در سال ۱۳۳۳ در قم با همکاری عده ای از دوستان، دبیرستانی به نام دین و دانش تاسیس کردند که ضمن تدریس، مسئولیت حوزه اداره آنرا نیز بر عهده داشت.در سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸ دوره دکترای فلسفه و معقول را در دانشگاه الهیات گذراند و در سال ۱۳۳۸ جلسات “گفتار ما” را در تهران جهت رساندن پیام اسلام به نسل جستجوگر با شیوه جدید آغاز نمود که بعدها نتیجه آن به صورت سه جلد کتاب”گفتار ما” و یک جلد بنام “گفتار عاشورا” منتشر شد.در سال ۱۳۳۹ به فکر سامان دادن حوزه علمیه قم افتاد و به کمک دوستانش طرح و برنامه تحصیلات علوم اسلامی در حوزه را پایه گذاری نمودند که پایه ای شد برای تشکیل مدارس نمونه ای که معروفترین آنها مدرسه حقانیه یا مدرسه منتظریه به نام مهدی منتظر(عج) است.در مبارزات سال ۱۳۴۱ به رهبری حضرت امام خمینی (ره) حضور فعال داشت.وی در همان سال در قم به مناسبت تقویت پیوند دانش آموز و دانشجو و طلبه به ایجاد کانون دانش آموزان قم دست زد که مسئولیت این کار برعهده شهید مفتح بود. در سال ۱۳۴۲ با جمعیت “هیئت های موتلفه اسلامی” رابطه فعال و سازمان یافته‌ای پیدا کرد و به پیشنهاد شورای مرکزی، حضرت امام (ره) گروه چهارنفره‌ای به عناون شورای فقهی و سیاسی این جمعیت ها را تعیین نمودند که مرحوم شهید بهشتی و آیت الله مطهری عضو آن بودند . دور از دخالت دستگاههای جهنمی رژیم، در جلساتی توانستند کتابهای جدید تعلیمات دینی مدارس را با شهید باهنر و بعضی دوستانشان مانند مرحوم آقای روزبه که نقش موثری داشتند،تغییر بدهند.در سال ۱۳۴۲ با اصرار حضرات آیات حائری و میلانی به مسجد هامبورگ که به دست مرحوم آیت‌الله بروجردی بنیانگذاری شده بود رفت و در آنجا با کمک سازمانهای دانشجوئی ایرانی، هسته اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان را بوجود آورده و به مرکز اسلامی هامبورگ سامان بخشید. در طی پنج سال اقامت در هامبورگ سفری به حج و بعد به سوریه،لبنان و ترکیه جهت بازدید از مناسبتهای اسلامی و تجدید عهد با امام موسی صدر داشت و سفری هم به عراق جهت دیدار با حضرت امام انجام داد.در سال ۱۳۴۹ به ایران آمد و برنامه های تحقیقاتی گسترده ای راشروع نمود از سال ۱۳۵۰ روزهای شنبه جلسه تفسیر قرآنی بعنوان مکتب قرآن تشکیل داد که در آن حدود ۴۰۰ الی ۵۰۰ نفر شرکت می‌کردند.در سال ۱۳۵۵ هسته‌هائی برای کارهای تشکیلاتی ایجاد نمود که به دنبال آن در سالهای ۱۳۵۷-۱۳۵۶ روحانیت مبارز شکل گرفت.بعد از رفتن امام به پاریس، چند روزی خدمت ایشان رفته و با نظرهای ارشادی ودستورات حضرت امام(ره)،شورای انقلاب را شکل دادند فعالیت های شهید بهشتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی؛ عضو موثر شورای انقلاب: بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل شورای انقلاب،شهید بهشتی یکی از موثرترین و فعالترین اعضای این شورا بودکه در رفع و حل مشکلات جامعه انقلابی آنروز تلاش خستگی ناپذیر و پرشوری از خود نشان داد. نقش مهم در تدوین قانون اساسی : او پس از آنکه با رای مردم تهران به مجلس خبرگان –که وظیفه تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی را برعهده اشت-راه یافت،توسط اعضا به ریاست مجلس رسد.وی در این جایگاه با مدیرریتی بی نظیر و مثال زدنی موفق به تدوین اصول قانون اساسی و مهم تر ازهمه اصل اساسی ولایت فقیه به عنوان رکن نظام اسلامی شد.قانونی که وی آنرا “خودمانی و متناسب با فرهنگ و نیاز و بافت اجتماعی ملت ایران “می دانست. اصلاح نظام قضائی: شهید بهشتی علاوی بر این از سوی حضرت امام(ره) به عنوان رئیس دیوان عالی کشور برگزیده شد.بنیانگذاری نظام نوین قضائی بر مبنای اصول اسلامی توسط ایشان و در همین دوره انجام گرفت.احیای حکم اسلامی قصاص که در زمان رژیم پهلوی از نظام قضائی ایران حذف شده بود، علیرغم مقابله، مخالفت و بحرانسازی خط نفاق و گروههای غرب و شرق زده از دیگر دستاوردهای دوران مدیریت ایشان بر نظام قضائی کشور است. تاسیس حزب جمهوری اسلامی: بخش دیگری از فعالیت های مبارزاتی شهید بهشتی به تاسیس حزب جمهوری اسلامی با همراهی شماری از بزرگان انقلاب ازجمله حضرت آیت الله خامنه ای،شهید باهنر،حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی و آیت الله موسوی اردبیلی و… باز می‌گردد.حزبی که به عنوان ائتلاف بخش وسیعی از نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی، نقش عمده ای در کادرسازی و ادراه جامعه و تغذیه فکری نیروهای مسلمان و انقلابی در سالهای اولیه انقلاب ایفا کرد.شهید بهشتی با اعتقاد راسخ به کار جمعی و منظم وحسابشده، تشکیلاتی را پایه گذاری کرد که به عنوان نمونه یک تشکیلات موفق اسلامی در تاریخ ایران باقی خواهد ماند.وی در حقیقت با این اقدام نشان داد که حتی مفاهیمی غربی همچون حزب، اگر با نیات الهی و انگیزه های اسلامی و انسانی به کارگرفته شوند تا چه اندازه می توانند در خدمت به مردم و آرمانهای نظام اسلامی اثر گذار باشند.خود ایشان در باره حزب جمهوری اسلامی می گوید: «این حزب نه انحصار طلب است نه قدرت طلب و نه نفی کننده سایر احزاب و گروه های سیاسی اسلامی. ما هر گروه سیاسی اسلامی دیگر را که مؤمن، درستکار و صادق و به انقلاب و رهبری آن وفادار باشد برادر می نامیم و با این گروه ها مسابقه می گذاریم، مسابقه بر سر تقدیم مهم ترین خدمت به ملت.» به هرحال ایشان حزب جمهوری اسلامی را معبد می دانست و سرانجام در همین معبد بود که در کسوت دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی به همراه بیش از هفتاد تن از همفکرانش، به دیدار معبود شتافت. دشمنی و مخالفت لیبرال ها، منافقین و کمونیستها با شهید بهشتی: شهید مظلوم شهید بهشتی به خاطر خصلت های ویژه و منحصر به فردی که داشت، همواره مورد بغض و کینه دشمنان نظام اسلامی ومخالفان روحانیت واقع می شد.آشنائی با علوم و فلسفه جدید،تسلط به چند زبان زنده دنیا، تقوی، اخلاق، بینش و بصیرت عمیق دینی، نظم و پشتکار و قدرت سازماندهی فوق العاده ایشان،که همگی را در راه خدمت به اسلام و نظام اسلامی به کار گرفته بود، سبب شد تا منافقین و دشمنان نظام اسلامی از هرفرصتی جهت تخریب ایشان بهره برداری کنند؛ شایعات و ترورهای شخصیتی که با صحنه گردانی منافقین و بنی صدر و همفکرانشان به ناحق نصیب ایشان می‌شد،به آنجا رسید که حضرت امام (ره) حدود ۲۰ ماه پیش از شهادت ایشان در یک سخنرانی فرمودند:((… امروز هم اینطور که ملاحظه می کنید روز تهمت است.هرکه هرچه دلش خواست به هرکس می گوید…به اشخاص متقی تهمت می‌زنندحالا افتاده اند به جان مثل بهشتی،از آقای بهشتی می‌ترسند برای اینکه فرد لایقی است و آنها نمی خواهند اینطور افراد باشند می خواهند او را هتک کنند و ساقطش کنند من بیست و چند سال است ایشان را از نزدیک می شناسم اینها مردمی هستند که برای اسلام کار می‌کنند)) البته شهید بهشتی علت مخالفت بنی صدر و دیگران با خود راناشی از تقابل دو دیدگاه متضاد درباره مساله مهم ولایت فقیه می داند آنجا که در نامه ای به حضرت امام می نویسد: «در تلاشهای اخیر رئیس جمهور(بنی صدر) و همفکران او این نکته به خوبی مشهود است که برای حذف مسئله رهبری فقیه در آینده، سخت می کوشند. اینها در مورد شخص جنابعالی این رهبری را طوعاً یا کرهاً پذیرفته اند ولی برای نفی تداوم آن سخت در تلاش هستند. در سخنان اخیر رئیس جمهور و کلام اخیر مهندس بازرگان این مطلب به خوبی مشهود است.»


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:, | 4:16 | نويسنده : فرزاد عرفانی حسن زاده |