
روستای قله زو مختصات جغرافیایی 59 درجه و54 دقیقه طول شرقی و 36 درجه و 56 دقیقه عرض شمالی در 18 کیلومتری شمال شرقی شهر کلات و 170 کیلومتری شمال مشهد قرار دارد. اکنون مسیر قله زو - کلات دارای جاده آسفالته می باشد. روستای قله زو از شمال به کشور ترکمنستان و مراتع روستا های نفطه و خلج ، از سمت جنوب به منطقه ته شوروی ، از غرب به مراتع و زمین های کشاورزی روستای سیرزار ، از شرق به روستای آقداش و مراتع و زمین های کشاورزی آن محدود میشود.
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان قله زو شه بال گنبد کبود و آدرس farzaderfani.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
اما اروپائیان و مورخان غربی از او به نامهای رازس Rhazes و رازی Al-Razi در کتابهای خود یاد کردهاند. به گفته ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در ری متولد شده و دوران کودکی و نوجوانی و جوانیاش دراین شهر گذشت .
نام وی محمد و نام پدرش زکریا و کنیهاش ابوبکر است. مورخان شرقی در کتابهایشان او را محمد بن زکریای رازی خواندهاند، اما اروپائیان و مورخان غربی از او به نامهای رازس Rhazes و رازی Al-Razi در کتابهای خود یاد کردهاند. به گفته ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در ری متولد شده و دوران کودکی و نوجوانی و جوانیاش دراین شهر گذشت. چنین شهرت دارد که در جوانی عود مینواخته و گاهی شعر میسروده است. بعدها به کار زرگری مشغول شد و پس از آن به کیمیاگری روی آورد، وی در سنین بالا علم طب را آموخت. بیرونی معتقد است او در ابتدا به کیمیا اشتغال داشته و پس از آنکه در این راه چشمش در اثر کار زیاد با مواد تند و تیز بو آسیب دید، برای درمان چشم به پزشکی روی آورد. . در کتابهای مورخان اسلامی آمدهاست که رازی طب را در بیمارستان بغداد آموختهاست، در آن زمان بغداد مرکز بزرگ علمی دوران و جانشین دانشگاه جندی شاپور بودهاست و رازی برای آموختن علم به بغداد سفر کرد و مدتی نامعلوم در آنجا اقامت گزید و به تحصیل علم پرداخت و سپس ریاست بیمارستان معتضدی را برعهده گرفت. پس از مرگ معتضد خلیفه عباسی به ری بازگشت و عهدهدار ریاست بیمارستان ری شد و تا پایان عمر در این شهر به درمان بیماران مشغول بود. رازی در آخر عمرش نابینا شد، درباره علت نابینا شدن او روایتهای مختلفی وجود دارد، بیرونی سبب کوری رازی را کار مداوم با مواد شیمیایی چون بخار جیوه میداند.
در روز هشت شهریور سال 1360 در یک اقدام تروریستی بیسابقه جلسه شورای امنیت کشور با حضور رئیس جمهور و نخست وزیر منفجر شد و شهید رجایی و شهید باهنر به همراه دفتریان و وحید دستجردی در این انفجار تروریستی به شهادت رسیدند. نفوذ ضدانقلاب به دستگاههای امنیتی تا حد دبیری شورای امنیت کشور و چگونه تبرئه شدن عوامل این نفوذ موضوعی است که سالها درباره آن در محافل سیاسی و امنیتی بحث میشود. در ادامه گزارشی از چگونگی ارتقای مسعود کشمیری عامل این انفجار به دبیری شورای امنیت کشور و مسائل بعدی مربوط به پرونده انفجار نخست وزیری میآید.
پدرش را در 4 سالگی از دست داد و برادرش که 10 سال بزرگتر از او بود بیرون از خانه کار می کرد. مادرش نیز از صبح تا شب پنبه پاک می کرد و فندق و گردو و بادام می شکست به طوری که بیش تر اوقات دست هایش به خاطر فشار زیاد ترک بر می داشت.
در 13 سالگی کلاس ششم ابدایی را تمام کرد و به خاطر اینکه قزوین از لحاظ اقتصادی وضعیت خوبی نداشت راهی تهران شد. برادرش از مدتی پیش به تهران آمده بود. ابتدا در بازار آهن فروشان مشغول به کار شد و به علت سنگینی کار چندی بعد به دستفروشی روی آورد. محمد علی بعد از دستفروشی دوباره به بازار تهران برگشت و در چند حجره به شاگردی پرداخت. در جاهایی که به باورها و اعتقادش اهانت می شد کار نمی کرد.
در سال 1330 نیروی هوایی جوانانی را که مدرک ششم ابتدایی داشتند با درجه ی گروهبانی استخدام می کرد. رجایی داوطلب خدمت در این نیرو شد. سه ماه از دوره ی آموزشی گروهبانی را گذرانده بود که گروه فدائیان اسلام را شناخت و در جلسات این گروه شرکت کرد و همکاریش با اعضای این گروه مبارز آغاز شد. شعار فدائیان اسلام این بود که «همه کار و همه چیز برای خدا» و «اسلام برتر از همه چیز است و هیچ برتر از اسلام نیست». رجایی به فدائیان اسلام پیوست. در کلاس های شبانه ای که وابسته به «مرکز تعلیمات جامعه ی اسلامی» بود نیز شرکت می کرد.
شهید باهنر در سن پنج سالگی به مكتب خانه ای سپرده شد و نزد بانوی متدینه ای قرآن را فرا گرفت از حدود یازده سالگی با راهنمایی حجةالاسلام حقیقی، فرزند بانوی متدینه مكتب خانه، به مدرسه معصومیه كرمان وارد شد و تعلیم دروس حوزوی را آغاز نمود. حجةالاسلام ایرانمنش پسردائی شهید باهنر در این باره می گویند: "حدود سن 5 سالگی بود كه با هم در كرمان به مكتب خانه رفتیم، در آنجا خواندن قرآن و در ضمن خواندن فارسی و دیوان حافظ را فرا می گرفتیم. در آن زمان مدرسه خیلی كم بود و تعداد معدودی بودند كه به مدرسه می رفتند و كسانی كه از نظر مالی در حد متوسط و یا ضعیف بودند به همین مكتب خانه اكتفا می كردند و بعد دنبال كسب و كارمی رفتند؛ چون دیگر مقتضیات زمان اجازه نمی داد. مدرسه معصومیه بعد از سالها كه در دوران رضا خان تعطیل شده بود، فعالیت های خود را آغازكرد و چند نفری از طلاب را پذیرا شده بود. شهید باهنر مقدمات را با نصاب البیان و جامع المقدمات شروع نمود و در كنار دروس رسمی حوزوی، تحصیلات جدید را نیز پی گرفت و به صورت متفرقه در امتحانات شركت می نمود و موفق شد مدرك پنجم علمی قدیم را اخذ كند. در این دوران، تحصیلات دینی ایشان به حدود سطح رسیده بود و در اوائل مهر ماه 1332 جهت ادامه تحصیلات دینی عازم شهر قم گردید. در سال اول ورود به حوزه علمیه قم، در مدرسه فیضیه سكونت یافت و دروس كفایه و مكاسب را نزد اساتیدی چون آیت الله سلطانی، آیت الله مجاهدی و شیخ محمد جواد اصفهانی فرا گرفت و در همین سال بود كه دیپلم كامل متوسطه را نیز اخذ كرد. در ادامه و تكمیل دروس دینی از سال 1333 به درس خارج علما حاضر شد و ضمن شركت در درس خارج فقه آیت الله بروجردی كه آن زمان با توجه به مرجعیت ایشان و گستردگی درس از نظر تعداد شاگردان صورت خاصی داشت به درس خارج اصول حضرت امام خمینی (ره) نیز حاضر می شد و مدت هفت سال یعنی تا اوائل سال 41 از دروس خارج فقه و اصول امام بهره مند گردید. شهید باهنر هم چنین به مدت شش سال در درس فلسفه (اسفار) علامه طباطبائی شركت نمود و در كنار آن نیز از درس تفسیر علامه كه بعدها به صورت كتاب "المیزان" منتشر شد بهره های فراوانی كسب نمود. شهید باهنر در توصیف دوران تحصیل خود در حوزه عملیه چنین می گوید: "ما بهترین خاطرات علمی و تحصیلی مان را در این دوراننه ساله تحصیلات قم داریم" در سال سوم ورود به حوزه علمیه قم و پس از گرفتن مدرك دیپلم، دكتر باهنر در امتحانات دانشگاه شركت كرده و وارد دانشكده الهیات شد و به ادامه تحصیلات دانشگاهی در كنار دروس حوزوی پرداخت و با توجه به این كه دروس دانشگاهی از نظر علمی و كیفی مطالب جدید و تازه ای برای ایشان نداشت، به ندرت در كلاسها حضور پیدا می كرد و لذا حدود سال 37 دوره لیسانس را به پایان رساند. در ادامه تكمیل تحصیلات دانشگاهی و پس از اخذ لیسانس، دوره فوق لیسانس رشته امور تربیتی و دكترای الهیات را گذراند. شهید باهنر در حدود سالهای 36-35 به شهر مقدس نجف مشرف شد و تصمیم داشت در آنجا به ادامه تحصیلات دینی خود بپردازد، لذا در مدرسه آیت الله بروجردی سكونت یافت و در درس آیت الله حكیم شركت می نمود، اما به دلایلی از جمله حضور عالمان برجسته در حوزه علمیه قم، مجدداً به حوزه علمیه قم بازگشت. مدت توقف ایشان در نجف به یك سال نیز نرسید.
در ارجمندشان امام باقر و مادرش ام فروة است. رسول خدا سالها قبل ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذارید، زیرا از فرزندان او کسی است که همنام اوست، اما دروغ می گوید «جعفر کذّاب».
دوران قبل از امامت
در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعالیتهای پدر خویش در نشر معارف دینی و تربیت شاگردان وفا دار و با بصیرت بود. امام باقر در مناسبتهای مختلف به امامت و ولایت فرزندش جعفر صادق تصریح فرموده و شیعیان را پس از خودش به پیروی از او فرا می خواند. لذا احادیث، زیادی مبنی بر نص امامت حضرت صادق نقل شده است.
امام صادق در سال 114 هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن 31 سالگی به امامت رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت امویان که در سال 132 به عمر آن پایان داده شد و اوایل حکومت عباسیان.
- برای شروع زندگی نامه لطفا به طور خلاصه درباره اهمیت نهضت جنوب ایران به رهبری رئیسعلی دلواری، توضیح دهید.
- نهضت جنوب ایران به جلوداری رئیس علی دلواری و همراهی و همگامی سران قبایل تنگستان، بوشهر، دشتی و دشتستان از جمله : زایر خضرخان اهرمی، شیخ حسین خان چاه کوتاهی، خالوحسین بردخونی، غضنفر السلطنه برازجانی و پشتیبانی آزادگانی چون : سیّد محمّد رضا کازرونی و میرزا علی کازرونی در جریان جنگ بین الملل اوّل، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مردم جنوب ایران بشمار می رود. این نهضت خود جوش و مردمی که بر پایه دو اصل اساسی زندگی، یعنی عقیده و جهاد بنا شده بود، هدایت دینی را از علماء آگاه زمان از جمله : شیخ الشریعه اصفهانی، سیّد مصطفی کاشانی از نجف اشرف و مجتهدین منطقه سیّد عبدالله بهبهانی، سیّد مرتضی اهرمی و شیخ محمّد حسین برازجانی و هویّت ملّی را از احرار و سران عشایر غیور و میهن دوست دریافت نمود.
هیچ اطلاعی درباره اصل و نسب و دوره كودكی بیرونی در دست نیست. نزد ابونصر منصور علم آموخت. در هفده سالگی از حلقه ای كه نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده كرد تا ارتفاع خورشیدی نصف النهار را در كاث رصد كند و بدین ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج نماید. چهار سال بعد برای اجرای یك رشته از این تشخیصها نقشه هایی كشید و حلقه ای به قطر پانزده ذراع تهیه كرد. در ۹ خرداد ۳۷۶ بیرونی ماه گرفتگی (خسوفی) را دركاث رصد كرد و قبلاً با ابوالوفا ترتیبی داده شده بودكه او نیز در همان زمان همین رویداد را در بغداد رصد كند .اختلاف زمانی كه از این طریق حاصل شد به آنان امكان داد كه اختلاف طول جغرافیایی میان دو ایستگاه را حساب كنند. وی همچنین با ابن سینا فیلسوف برجسته و پزشك بخارایی به مكاتبات تندی درباره ماهیت و انتقال گرما و نور پرداخت
حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ يكي از بانوان با فضيلت و با شخصيت خاندان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ميباشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسي بن جعفر» امام هفتم شيعيان ميباشد. مادر گرامي حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ عليه السّلام ـ ميباشد. نجمه از بانوان با فضيلت و از اسوههاي تقوا و شرافت و از مخدرات كم نظير تاريخ بشريت است.
اما این نهضت به جرقه ای نیاز داشت که در هفده دی 1356 افروخته شد و انقلاب را در شکل تازه ای که عبارت از رویارویی آشکار و مستقیم با رژیم پهلوی بود به حرکت در آورد و فضای نسبتا مساعد سیاسی سال های پس از 1355 نهضت را سرعت و شتاب بیشتری بخشید، که طبیعتا واکنش دولت، سرکوب خونین و قهرآمیز همه خیزش های انقلابی در تمامی مناطق کشور بود.
یکی از مقاطع حساس مبارزات ملت مسلمان ایران علیه رژیم پهلوی، قیام 17 شهریور 1357 می باشد که در این نوشتار به بررسی قیام و آثار آن خواهیم پرداخت.
او در سال اول، خواندن قران را آموخت. در سال دوم، کتاب «موش و گربه» اثر عبید زاکانی را شروع کرد. سید محمود در سن هفت سالگی سواد خواندن و نوشتن را کامل آموخت. در همان سن پدرش تصمیم گرفت به تهران مهاجرت کنند و به خانهای کوچک در محلهی قنات آباد تهران رفت. وقتی به سن ده سالگی رسید، بنا به درخواست پدر برای تکمیل علوم دینی به شهر مقدس قم رفت. پدر دربارهی سید محمود به آیتالله حاج شیخ حائری سفارش کرد. سید محمود در ابتدا به مدرسه رضویه رفت و سپس وارد مدرسهی فیضیه شد. در سال 1310 پدر ایشان مریض شدند و دارفانی را وداع گفتند. در همان سال به نجف اشرف رفت و از اساتید معروف بهره برد و پس از شش سال از عالم بزرگ آیتالله اصفهانی اجازهی اجتهاد گرفت و به ایران بازگشت. او به قم رفت و از آیتالله حائری اجازه اجتهاد و از آیتالله مرعشی اجازهی حدیث گرفت.